الزامات طراحی و ساخت سازه پیشساخته قابل جابهجایی
نخستین گام، انتخاب سیستم مناسب ساختمان پیش ساخته است. در سازههای قابل جابهجایی، اسکلت فلزی سبک با اتصالات پیچ و مهرهای، گزینهای رایج است؛ زیرا امکان باز و بسته کردن سازه و تنظیم مجدد آن در محل جدید را فراهم میکند. ابعاد ماژولها باید به گونهای تعیین شود که با محدودیتهای حمل جادهای و تجهیزات بارگیری و تخلیه سازگار باشد.
در مرحله بعد، نحوه تقسیمبندی سازه به ماژولها اهمیت پیدا میکند. هر ماژول باید بهتنهایی پایداری کافی در حین حمل داشته باشد و در عین حال، در کنار سایر ماژولها یک مجموعه واحد تشکیل دهد. استفاده از جزئیات اتصال استاندارد در محل تلاقی ماژولها باعث میشود فرایند نصب و جداسازی تکرارشونده، بدون ایجاد خرابی در پوسته و اسکلت انجام شود. در این مرحله، بسیاری از پروژهها از تجربیات بهدستآمده در سازههای قابل حمل استفاده میکنند.
طراحی فونداسیون نیز با سازههای ثابت تفاوت دارد. در سازه پیشساخته قابل جابهجایی معمولاً از فونداسیونهای سبک و قابل اجرا در زمان کوتاه استفاده میشود؛ مانند بلوکهای بتنی، ریلهای فلزی یا پی نواری کمعمق که هم سطح سازه را تراز کند و هم در زمان جمعآوری، تخریب گستردهای در سایت ایجاد نکند. این رویکرد با ماهیت موقت بسیاری از تجهیزات کارگاهی هماهنگ است و هزینه ترک سایت را کاهش میدهد.
جزئیات حمل و جابهجایی باید از ابتدا در طراحی دیده شود. پیشبینی نقاط لیفت برای قلاب جرثقیل، مسیر عبور لیفتراک یا تریلی، تقویت موضعی در بخشهایی که تحت تنشهای حمل قرار میگیرند و در نظر گرفتن محدودیتهای ارتفاع و عرض در جاده، از مواردی است که اگر در مرحله طراحی نادیده گرفته شود، در زمان جابهجایی به مشکل جدی تبدیل خواهد شد. به همین دلیل، نقشههای سازهای این نوع واحدها معمولاً شامل جزئیات مخصوص حمل نیز هستند.
در بخش پوسته و معماری داخلی، سازه باید مانند سایر واحدهای کارگاهی یا اداری، پاسخگوی نیاز کاربران باشد؛ با این تفاوت که مصالح و جزئیات نازککاری باید در برابر ضربهها و لرزشهای ناشی از حمل هم مقاوم باشند. انتخاب پوششهای داخلی و کفسازی که در برابر باز و بسته شدن سازه، کمترین آسیب را ببینند، بخشی از این رویکرد است. به عنوان نمونه، در بسیاری از طرحها از الگوهای نزدیک به کانکس کارگاهی استفاده میشود که امتحان خود را در محیطهای سخت پس دادهاند.
تأسیسات الکتریکی و مکانیکی نیز باید با منطق جابهجایی سازگار باشند. استفاده از مسیرهای کابلکشی و لولهکشی قابل دسترسی، ترمینالهای قابل باز و بسته شدن و تفکیک روشن بین بخشهای ثابت و قابل جدا شدن تأسیسات، باعث میشود در زمان دمونتاژ، کمترین زمان صرف قطع و وصل مجدد شود. در برخی پروژهها، بهکارگیری واحدهای بسته و آماده مانند سازه پیش ساخته قابل جابهجایی که از ابتدا با این منطق طراحی شدهاند، سرعت تجهیز و تخلیه کارگاه را به شکل محسوسی افزایش میدهد.
در نهایت، موفقیت ساخت سازه پیشساخته با قابلیت جابهجایی، زمانی کامل میشود که برنامهریزی چرخه عمر سازه نیز انجام شده باشد. یعنی از ابتدا مشخص شود این سازه در چه پروژههایی، چه مدت و با چه ترتیبی استفاده خواهد شد. این نگاه، تصمیمگیری درباره سطح کیفیت، نوع مصالح و جزئیات اجرایی را واقعبینانهتر میکند و باعث میشود سازه نهفقط یک هزینه مقطعی، بلکه یک سرمایه قابل استفاده در پروژههای بعدی تلقی شود.